شایان ذکر است که ایده ” هوش هیجانی” پس از ۵۰ سال بار دیگر توسط گاردنر (۱۹۸۳)، استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون(زبانی، موسیقیایی، منطقی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی) می‌داند. او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیر شناختی یا به گفته خودش “شخصی” ترکیب ‌کرده‌است. بعد غیر شناختی (شخصی) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه‌ کلی است که وی آن‌ ها را با عناوین استعدادهای درون روانی و مهارت‌های (میان فردی) معرفی می‌کند. به نظر گاردنر، هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه‌ زیر است:

 

هوش درون فردی: که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می‌خواهد بداند چه چیزهایی انسان‌ها را بر می‌انگیزند، چگونه فعالیت می‌کنند و چگونه می‌توان با آن ها همکاری داشت.

 

• هوش میان فردی: به نظر گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند(گلمن، ۱۹۹۵).

 

روان شناسان در قلمرو فعالیت‌های پژوهشی خود علاوه بر این دو نوع هوش، به انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور کلی آن ها را به سه گروه به شرح زیر تقسیم کرده‌اند:

 

۱٫ هوش انتزاعی: منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی است.

 

۲٫ هوش عینی: منظور توانایی درک و فهم و حل مسائل از طریق دستکاری و به‌کارگیری اشیا است.

 

۳٫ هوش اجتماعی: منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط ‌با آنها است.

 

مایر و سالوی[۲۶] (۱۹۹۷) «هوش هیجانی» را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجان‌های خود و دیگران و تمایز بین آن ها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفکر و عمل دانسته و آن را متشکل از مؤلفه‌‌های “درون فکری” و “میان فردی” گاردنر می‌دانند و در پنج حیطه به شرح زیر خلاصه می‌کنند.

 

۱٫ خودآگاهی[۲۷]: به معنای آگاهی از خویشتن خویش توان خودنگری و تشخیص دادن احساس‌های خود به همان گونه‌ای است که وجود دارد.

 

۲٫ اداره هیجان‌ها[۲۸]: به معنای اداره یا کنترل هیجان‌ها، کنترل احساسات به روش مطلوب و تشخیص منشاء این احساسات و یافتن راه‌های اداره و کنترل ترس‌ها و هیجان‌ها و عصبانیت‌ها و امثال آن است.

 

۳٫ خود انگیزی[۲۹]: به معنای جهت دادن و هدایت عواطف و هیجان‌ها به سمت و سوی هدف، خویشتن داری هیجانی و به تأخیر انداختن خواسته‌ها و بازداری تلاش هاست.

 

۴٫ هم حسی[۳۰]: به معنای حساسیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاه‌های آنان و بهادادن به تفاوت‌های موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیا و امور است.

 

۵٫ تنظیم روابط[۳۱]: به معنای اداره هیجان‌های دیگران و برخورداری از کفایت‌های اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی است.

 

۲-۱-۲ مؤلفه‌‌های اصلی و عوامل تشکیل دهنده هوش عاطفی

 

بار-آن[۳۲] (۱۹۸۵) به دنبال دو دهه پژوهش درباره هوش عاطفی ۱۵ خرده مقیاس زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:

 

الف) مؤلفه‌‌های درون فردی[۳۳]: توانایی‌های شخص را در آگاهی از هیجان‌ها و کنترل آن ها مشخص می‌کند.

 

    1. خودآگاهی عاطفی (هیجانی)[۳۴]: میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را بررسی می‌کند.

 

    1. جرات‌مندی[۳۵]: ابراز احساسات، باورها، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

    1. حرمت نفس[۳۶]: توان خودآگاهی و درک و پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی می‌کند.

 

    1. خودشکوفایی[۳۷]: توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن کارهایی را که شخص می‌تواند و می‌خواهد و از انجام دادن آن ها لذت می‌برد، بررسی می‌کند.

 

  1. استقلال عمل[۳۸]: توانایی خود رهبری، خویشتن داری فکری و عملی و رهایی از وابستگی‌های هیجانی را بررسی می‌کند.

ب) مؤلفه‌‌های سازگاری: انعطاف پذیری و توان حل مسئله و واقع گرایی شخص را مورد بررسی قرار

 

می‌دهد.

 

۱٫ آزمون واقعیت: توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت‌های موجود را بررسی می‌کند.

 

۲٫ انعطاف‌پذیری: توانایی کنار آمدن با هیجان‌ها، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت

 

متغیرهای مختلف بررسی می‌کند.

 

۳٫ حل مسئله: توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کاربست راه حل‌های مؤثر را مورد مطالعه

 

قرار می‌دهد.

 

پ) مؤلفه‌‌های خلق و خوی عمومی کلی: نشاط و خوش بینی فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

۱٫ خوش بینی: توانایی توجه به جنبه‌های روشن‌تر زندگی و حفظ نگرش مثبت را حتی هنگام وجود

 

احساسات منفی و ناخوشایند مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

۲٫ نشاط: توانایی احساس رضایت از زندگی، احساس رضایت از خود و دیگران، سرزندگی و ابراز

 

احساسات مثبت را بررسی می‌کند.

 

ت) مؤلفه‌‌های میان فردی: توانایی‌های شخص را برای سازگاری با دیگران و مهارت‌های اجتماعی بررسی

 

می‌کند.

 

۱٫ هم حسی: توان آگاهی از احساسات دیگران و درک و تحسین آن احساسات را بررسی می‌کند.

 

۲٫ مسئولیت اجتماعی: توانایی فرد را در معرفی خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس

 

همکاری در گروه اجتماعی خویش را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

۳٫ روابط بین فردی: توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که نزدیکی عاطفی، صمیمیت و

 

داد و ستد مهرآمیز از ویژگی‌های آن است را بررسی می‌کند.

 

ث) مؤلفه‌‌های کنترل تنش‌ها:[۳۹]

 

۱٫ تحمل تنشها: [۴۰]توان تحمل فرد را در برابر رویدادهای ناخوشایند و شرایط تنش‌زا و هیجان‌های شدید بررسی می‌کند.

 

۲٫ کنترل تکانه‌ها :[۴۱] توانایی مقاومت فرد را در برابر تنش‌ها یا وسوسه و کنترل هیجان‌های خویش

 

بررسی می‌کند.

 

۲-۱-۳ شکل‌گیری هوش عاطفی

 

شکل‌گیری اجزای هوش عاطفی، ابتدا در سال‌های اولیه زندگی کودک انجام می‌گیرد، اگرچه شکل‌گیری این ظرفیت‌ها در خلال سال‌های مدرسه نیز ادامه پیدا می‌کند. تمام مبادلات کوچک میان والدین و فرزند، دارای زیر مجموعه‌ای عاطفی است و تکرار این پیامها در طی سالیان به شکل‌گیری دیدگاه‌ها و توانایی‌های عاطفی اساسی در کودکان می‌ انجامد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...